متاسفانه چیزهایی که ما در مورد دودمان
قاجاریه میدانیم اکثرا مربوط به تبلیغات منفی دوران پهلوی و فقط درباره
دوران فتحعلیشاه است البته نمی خواهیم در اینجا تک تک پادشاهان قاجار را
برسی کنیم و یا از انها دفاع کنم فقط میخواهیم یک نگاه کوچیک به دوران
قاجار و خدمات ارزنده انها به ایران را داشته باشیم منبع این مطلب مخصوصا
از دانش نامه وکی پدیا بخش فارسی صفحه های «قاجاریان» و «اقا محمد خان
قاجار» انتخاب شده است.
قاجاریان نام دودمانی است که در سال
1785 میلادی تاسیس و به مدت 140 سال حکومت کرده اند. بنیانگذار این سلسله
آقامحمدخان است که در تهران تاجگذاری کرد و آخرین پادشاه قاجار احمدشاه است
که در سال ۱۳۰۴ برکنار شد و رضاشاه پهلوی جای او را گرفت
پس
از مرگ کریم خان، آقامحمدخان از شیراز فرار کرد و پس از جنگهای فراوان
سلسله زندیه را نابود کرد و به پادشاهی رسید. آقامحمدخان موفق گردید دو
قبیله اشاقهباش و یوخاریباش را با هم متحد کند و نیروی نظامی خود را
استحکام بخشد.
ایران در زمان این
دودمان با دنیای غرب آشنا گردید. اولین کارخانههای تولید انبوه، تولید
الکتریسیته، چاپخانه، تلگراف، تلفن، چراغ برق، شهرسازی مدرن، راهسازی مدرن،
خط آهن، سالن اپرا (که بعداً به سالن تعزیه تغییر کاربری داد)، مدارس فنی
به روش مدرن (از جمله دارالفنون که به همت امیرکبیر بنیاد گردید)، و اعزام
اولین گروهها از دانشجویان ایرانی به اروپا جهت تحصیل در شاخههای پزشکی و
مهندسی در زمان این سلسله صورت پذیرفت.
بازسازی
ارتش ایران با روش مشق و تجهیز آنها به جنگافزار نوین اروپایی نیز از
زمان فتحعلیشاه قاجار - در قرارداد نظامی اش با ناپلـون امپراتور فرانسه -
آغاز شد.
در زمان این سلسه و
بعد از کشمکش بسیار بین شاهان قاجار و آزادی خواهان، جنبش مشروطه در ایران
برپا شد و سرانجام ایران دارای مجلس (پارلمان) شد و بخشی از قدرت شاه به
مجلس واگذار گردید.
سلسه قاجار
با کودتای ۱۲۹۹ رضا خان قدرت را از دست داد. با انحلال سلسله قاجار توسط
مجلس شورای ملی در ۹ آبان ۱۳۰۴، رضا خان با نام رضا شاه پهلوی تخت سلطنت
نشست
به علت مشکلات روی داده در
دوران افشاریه و زندیه سرزمین ایران دارای ناامنیهای داخلی (مانند
ناامنیهای جادهای) بود و ارتباط با خارج از کشور از جنوب و شمال ایران
کاهش یافته بود. زمانی که دولت قاجاریه به وجود آمد ایران از نظر اقتصادی و
سیاسی در وضعیت بدی بهسر میبرد و اولین انسجام ایران به شکل امروزی
مدیون آقا محمدخان قاجار است هرچند که در زمان پادشاهان بعدی قاجاریه
بخشهایی از ایران جدا شدند ولی خاک اصلی به صورت یک دولت متحد از زمان آقا
محمدخان قاجار به بعد شکل گرفت
آردینی اوخو
افشاریان یکی از سلسله های ترک تبار می باشد که از سال 1736 میلادی توسط نادر شاه تاسیس و به مدت 60 سال حکم راندند
نادر
شاه از ۱۱۱۴ خورشیدی تا ۳۰ خرداد۱۱۲۶ خورشیدی، پادشاه ایران بود او در سال
۱۰۶۷ در ایل افشار در «درگز» خراسان به دنیا آمد اَفشار یا «اوشار» یکی از
ایلهای بزرگ ترکان اغوز است
این ایل به دو شعبه بزرگ تقسیم میشد:
یکی «قاسملو» و دیگری «ارخلو یا قرخلو»؛ نادر شاه افشار از شعبه اخیر بود.
طایفه قرخلو را شاه اسماعیل از آذربایجان به خراسان کوچاند و در شمال آن
سرزمین، در نواحی «ابیورد» و «درگز» و «باخرز» تا حدود «مرو» مسکن داد؛ تا
در برابر ازبکان و ترکمانان مهاجم سدی باشند.
. او از مشهورترین
پادشاهان ایران پس از اسلام است و بسیاری از مورخین او راقدرتمندترین
پادشاه ایرانی بعد اسلام می دانند که سرکوب افغانها و بیرون راندن عثمانی و
روسیه از کشور و تجدید استقلال ایران و نیز فتح هندوستان و ترکستان و
جنگهای پیرزومندانه او سبب شهرت بسیارش گشت.در اروپا به او لقب «آخرین
جهانگشای شرق»، «ناپلئون ایران» و «اسکندر دوم» نیز دادهاند
ایران در دورهٔ نادرشاه:
در
زمانی که صفویان با شورش افغانها از هم پاشیده بودند و کشور مورد تجاوز
دشمنان داخلی و خارجی بود، عثمانیها ازغرب و روسها از شمال و اعراب از
جنوب و ترکمانان از شرق به تاخت و تاز و قتل و غارت مشغول بودند، نادر
وضعیت حاکمیت ایران را سامان داد
در عهد نادر دشمنان و متجاوزان به کشور
توسط وی سرکوب شدند و کشور اندکی از قدرت گذشته خویش را در حفاظت از مرزها
و اعمال قدرت یک حکومت مقتدر مرکزی بر تمام وطن، بازیافت. ترکمانان
وازبکان به ماوراءالنهر عقبنشینی کردند.
بناهایی که به دستور نادر در خراسان بنا شدهاند، نظیر کلات نادری و کاخ خورشید از آثار مهم بازمانده از این دوران هستند.
در
عهد او به سپاه و تأمین نیرو بسیار توجه میشد. نادر اقوام ایرانی را متحد
و منسجم کرد و ایران قدرتمندترین کشور آسیا گشت. شهرها یا ولایات ایران در
دوره نادر به شرح زیر بودند: آذربایجان، افغانستان، بلوچستان (پاکستان)،
ترکمنستان، گرجستان، داغستان، بحرین، قطر، کشمیر و غیره
مرگ نادر شاه:
نادر
شاه سر انجام با دسیسه علی قلی میرزا که زمانی نایب السلطنه نادرشاه بود
وسپس مورد غضب نادر قرار گرفت و سمتش به حکمرانی سیستان تنزل پیدا کرد
کشته شد.
پس از آنکه علیقلی حاکم سیستان شد در یک سال محصولات
کشاورزی آن منطقه به شدت کاهش و قادر به پرداخت مالیات 150 هزار نادری به
نادرشاه افشار نبود و در نامه ای خواست تا فقط 50 هزار نادری را بپردازد
در جواب نامه او نادر نامه تندی نوشت و به او گفت که یا مالیات را کامل پرداخت می کند یا سر از تن او و سیستانیان جدا می کند
علی
قلی همراه با چند تن دیگر از سرداران که به انها قول تقسیم 200 کرور پول
نقد و جواهرات ذخیره شده در کلات را داد بود نادر را شبانه به قتل رساند
آردینی اوخو
صفویان
یکی از سلسله های ترک تبار می باشد که شاه اسماعیل زاده اردبیل در سال
1501 میلادی ان را تاسیس و به مدت 221 سال به طول انجامید، وی تبریز را
پایتخت خود برگزید و بر سراسر ایران حکومت کرد
شاه
اسماعیل صفوی پدرش به شیخ صفی الدین اردبیلی می رسد و فرزند شیخ حیدر است و
مادرش مارتا دختر سلطان اوزون حسن آق قویونلو و کوراکاترینا شاهزاده
یونانی ترابوزان بود
بعد
از انقراض ساسانیان توسط اعراب ،مسلمان تا زمان به سلطنت رسیدن شاه
اسماعیل صفوی درایران یک واحد سیاسی و یک پارچه به عنوان حکومت مرکزی
ایجاد نگردید . امیران و حاکمان متعددی در سرتاسر ایالات ایران حکمرانی
کرده و داعیه سلطنت داشته اند . اما تنها کسی که با نیروی فکر و رشادتهایی
که از خود نشان داد توانست کشور ایران را به سوی یک اتحاد فراگیرسوق دهد و
موفقیتهای بسیاری نیزدراین راه بدست آورده شاه اسماعیل می باشد .بدین ترتیب
بعدازقرنها شاه اسماعیل موسس سلسله صفوی موفق شد با برانداختن حکومتهای
ملوک الطوایفی در ایران دولت واحدی ایجاد کند . عمده دلیل موفقیت شاه
اسماعیل حمایت و ارادت قبایل بزرگ قزلباش که همگی قبایل ترک بودند می باشد ،
این قبایل عبارتند از : شاملو ، روملو ، استانجلو ، افشار ، ذوالقدر ،
قاجار و تکه لو .
در
زمان صفویان زبان رسمی دربار دو زبان ترکی و فارسی بوده است فرمانها و
اوامر شاهان در مناطق زیر نفوذ صفویان که بیشتر اذربایجانی بودند به زبان
اذربایجانی (ترکی) و در مناطقی که فارسی زبان بودند به زبان فارسی صادر می
شد در این مورد ادیب بزرگ ترک «سلیم رفیق رفی اوغلو» در کتاب «ادبیات
اذربایجان» ضمن ترسیم یک فرمان شاه اسماغیل به زبان ترکی چنین مینویسد «در
این قرن زبان اذربایجانی همدوش زبان فارسی زبان رسمی دربار اعلام شده و
اهمیت زیادی کسب کرده بود»
وی
با رسمی کردن مذهب شیعه و با زنده کردن هویت ایرانی مرزهای ایران را به
حدود مرزهای ساسانیان رسانید و در واقع ایران را به عنوان یک واحد سیاسی
مستقل پس از اسلام و پس از حدود 800 سال اشغال تأسیس و تثبیت کرد.او شعر
نیز می سرود و از وی اشعاری به ترکی و به فارسی با تخلص «خطایی» بر جا
مانده است
سسلسله
صفوی در تاریخ ایران به دو دلیل اهمیت بسیار دارد: یکی این که این سلسله
اولین سلسله کاملاً مستقل ایرانی بعد از حمله اعراب به ایران(در سال ۳۲
ه.ق) بوده است. یعنی پس از هشتصد سال توانست با افتخار نام ایران را بر روی
نقشه ها برگرداند. دوم اینکه مذهب تشیع در ایران توسط شاه اسماعیل مذهب
رسمی اعلام شد و در واقع جانشین تسنن گشت
سلطان
سلیم خیلفه عثمانی که شیعیان را کافر می دانست و خود را نیز خلیفه تمامی
مسلمانان جهان می خواند به قصد اشغال کامل ایران به این کشور لشکرکشی کرد.
شاه اسماعیل به قصد دفع حمله عثمانیان به غرب لشکر کشید و در نبرد
چالدران(۸۹۳ ه.ش) آن چنان دلیرانه جنگید که علی رغم شکست خوردن، نبرد او در
زمره نبردهای بزرگ تاریخ و از افتخارات ایرانیان محسوب می شود. در این جنگ
۲۹۰۰۰ سرباز ایرانی که تنها از سلاح های سرد مانند شمشیر و نیزه استفاده
می کردند در برابر سپاه دویست هزار نفری عثمانی که مجهز به توپ و تفنگ بود
به سختی ایستادگی کرده و کشتار زیادی از دشمن به عمل آوردند و از ایشان
تنها ۸۵ نفر زنده ماندند اما حتی یک نفر اسیر هم ندادند.
عثمانی
ها در این جنگ قسمت بزرگی از آذربایجان را به اشغال خود در آورند، که
البته با مقاومت دلیرانه مردم تبریز سلطان سلیم، مجبور به تخلیه شهر شد.
مهمترین آثاری که از دوران صفوی به یادگار مانده، عبارتند از: ۴ بازار دور
میدان قدیم اصفهان؛ مدرسه هارونیه و بقعه امام زاده هارون در اصفهان. وی
بناهای یادبودی هم در اوجان فارس و شیراز و آبادانی و ساختمان های متعددی
در خوی و تبریز بنیاد کرد
شاه اسماعیل
صفوی سرانجام در سن 35 سالگی در اثر بیماری حصبه درگذشت بعد از شاه
اسماعیل صفوی شاه طهماسب به سلطنت رسید شاه طهماسب فردی موقع شناس و واقع
بین بوده . دوره شاه طهماسب دوره تثبیت سلطنت صفویان است .بعد ازشاه طهماسب
شاه اسماعیل دوم وسپس شاه محمد خدابنده به پادشاهی رسیدند تااینکه نوبت به
شاه عباس کبیر رسید . شاه عباس فردی باهوش ، جدی ، جسور ، قدرت طلب و
بسیار سخت کوش بود . در دوران حکومت او ایران در سیاست های داخلی و خارجی
خود راه تازه ای را آغاز کرد که مایه قدرت و شهرت وی در سراسر جهان گردید و
آثار بسیار زیادی از او برجای ماند که تا به امروزنیز ادامه دارد .
متاسفانه بعد ازشاه عباس دوران رکود و انحطاط ایران وحکومت صفوی آغاز گردید
. بعد از او شاه صفی و شاه عباس دوم به حکومت رسیدند و توانستند با
استفاده از دوران طلایی شاه عباس تشکیلات حکومتی منسجم ومنظم داشته باشند
،ولی نتوانستند آن راپویا کنند ویا چیز تازه ای به آن بیافزایند .متاسفانه
ضعف تشکیلات صفوی و انحطاط آن از دوران پس از شاه عباس آغاز گردیده و در
دوران شاه سلیمان بخوبی نمایان می گردد و سلسه صفوی روبه نابودی رفته
بطوری که در زمان پادشاهی شاه سلطان حسین دولت صفوی با حمله افغانها
سقوط کرده و بعد از مدتی حذف می گردد . سپس حکومت ایران به نادرشاه افشار و
سپس به خاندان زند می رسد
آردینی اوخو
سلسله آق قویونلوها
آققویونلو یکی از سلسله های ترک تبار بود که از سال 1378 میلادی تاسیس و به مدت 130 سال حکومت کرده اند و بر قسمتهایی از قفقاز، شرق ترکیه و شمال ایران فرمان میراند
دوران حکومت آققویونلوها خصوصاً در ایام اوزون حسن و یعقوب، یکی از دوران درخشان تاریخ ایران است، در عصر اوزون حسن تبریز دوباره رونق خود را باز یافته و بازار تجارتش گرمتر شد. آنها با گشاده دستی و بخششهای بسیار تعداد زیادی از اندیشمندان را گرد خود جمع کردند که از آنها میتوان به برهان الدین عبدالحمید کرمانی، قاضی شریحی و ... اشاره کرد. کاخ هشت بهشت در دوران یعقوب سلطان بنا شد، و در نزدیکی آن مسجدی زیبا ساختند که بیمارستانی بزرگ و مفید به آن وابسته بود.
بهاء الدین قرا عثمان را بنیانگذار سلسله آق قویونلو میدانند.
وی زمانی در خدمت پادشاهان محلی ارزنجان و سیواس و حتی فرمانروایان مصر بود. سپس در آخرین نبرد خود در برابر قرایوسف قراقویونلو در حوالی ارزروم شکست خورد تا این که چندی بعد در سن 80 سالگی درگذشت پس از او فرزندش، علی بیگ بر جای پدر به حکومت نشست دوران علی بیگ دورانی سرشار از درگیری و برخورد با دشمنان بیگانه و همچنین برادرش حمزه بیگ بود تا آن که این دو برادر هر دو با اختلاف چهار سال از یکدیگر درگذشتند پس از آن نوبت به جهانگیر، پسر علی بیگ رسید که شهر ماردین را به پایتختی برگزیده بود. اما جهانگیر نیز به زودی با عموهای خویش، یعنی قاسم بیگ و شیخ حسن وارد جنگ شد...
چندی بعد برادرش اوزون حسن بر جهانشاه(اخرین شاه قراقویونلوها) غالب شد به طوری که عملاً امیران آق قویونلو به وی پیوستند. اوزون حسن یکی از مقتدرترین فرمانروایان و فاتحان آق قویونلو بود.
او پایتحت خود را به تبریز منتقل کرد و همه قبایل و عشایر آق قویونلو را که در آناتولی شرقی اقامت داشتند به ایران فرا خواند به طوری که امپراتوری گستردهای را در آن دیار پایه گذارد.
مورخان، دادگری و رعیت پروری او را ستودهاند.
پس از اوزون حسن پسرش سلطان خلیل که در زمان او در شیراز حکومت داشت به جای پدر نشست. اما دوران حکومت او کوتاه مدت بود و پس از یک سال به دست پسران شیخ علی بیگ مهردار قطعه قطعه شد.
با قتل سلطان خلیل آق قویونلو، برادرش یعقوب بیگ جانشین او شد. یعقوب به مدت 13 سال حکومت کرد که مورخان او را جانشین شایسته اوزون حسن میدانند.
پسر و جانشین یعقوب ، بایسنقر در 896 ق جای پدر را گرفت، اما سال بعد به دست علی برناک گرفتار و به قتل رسید. از طرفی احمد بیگ نیز از مکافات این عمل مصون نماند زیرا یک سال بعد در جنگی با قاسم بیگ کشته شد.
بالاخره الوند بیگ که از نوادگان اوزون حسن بود در 905 ق به تبریز آمد و بر تخت نشست، اما چون در 907 ق از شاه اسماعیل صفوی شکست خورد، به دیار بکر گریخت و سه سال بعد در همان جا درگذشت.
به این ترتیب واپسین فرمانروای این خاندان مراد بیگ است که ده سال پس از قتل الوند بیگ زمانی که در جنگ با یکی از سرداران شاه اسماعیل شکست خورد و مقتول شد، سرش را برای سلطان صفوی فرستادند
آردینی اوخو
سلسله قراقویونلوها
قراقویونلوها ، یکی از سلسله های ترک تبار می باشد که در سال 1378 تاسیس و به مدت 91 سال حکومت کردند این سلسله توسط قرامحمد درحوالی دریاچه وان ترکیه تاسیس تبریز پایتخت این سلسله بود و ، در نواحی آذربایجان شرقی و آذربایجان غربی و اردبیل و همچنین جمهوی آذربایجان خوزستان، کرمان و فارس عراق عرب و جمهوی ارمنستان و بخش هایی از ترکیه فعلی نیز صاحب قدرت بودند
نخستین فرمانروای قراقویونلو، که توانست حکومتی برپا سازد؛ قرایوسف پسر قرامحمد بود. آخرین امیر این خاندان، حسنعلی بن جهانشاه بود که تنها یک سال حکومت کرد. به این ترتیب با مرگ او، سلسله قراقویونلوها در 874 ق منقرض شد.
جهانشاه مشهورترین امیر قراقویونلو است که ظاهراً مردی شاعر و هنردوست نیز به شمار میرفته. در زمان جهانشاه، دولت قراقویونلو به اوج عظمت و وسعت رسید؛
چنان که در 844 ق گرجیان را مغلوب کرد و عراق را از دست یکی از برادران خود بیرون آورد.
در 850 ق بر عراق عجمیا همان منطقه مرکزی و غربی ایران فعلی ، فارس و کرمان مستولی شد و در 862 ق به عزم تسخیر هرات، لشکر به آن سمت کشید به طوری که پس از شکست دادن میرزا علاء الدوله تیموری، بر هرات نیز استیلا یافت.
عاقبت چون از طغیان پسرش در آذربایجان اطلاع پیدا کرد، با مدعی خویش میرزا سلطان ابوسعید گورکان صلح کرد و به این ترتیب خراسان را به او واگذاشت در نتیجه خود به تبریز بازگشت.
جهانشاه آتش فتنههایی را که در آذربایجان، بغداد و فارس روشن شده بود، خواباند و چند صباحی بر بخش وسیعی از ایران و عراق حکومت کرد به طوری که مناطق تحت قلمرو خود ا قرین امنیت و آسایش نمود.
اوضاع برتری جهانشاه ، چنان دوامی نداشت . زیرا مردی قدرتمندتر و تواناتر از او از میان قبیله آق قویونلو به نام حسن بیگ برخاست که نظر به وجود کینه دیرینه در بین دو ایل ترکمان، با وی به جنگ پرداخت. سرانجام چون در سال 872 قجهانشاه به عزم سرکوبی حسن بیگ به به دیار بکر رفت، غافلگیر شد و در حین فرار به قتل رسید.
از آثار دوران فرمانروایی جهانشاه قراقویونلو ، مسجد بسیار زیبایی در تبریز به نام مسجد کبود «گوی مسجد» است که با وجود صدمههای فراوانی که از زلزله دید، هنوز هم بقایای کاشیکاری و معماری آن از برجستهترین آثار اسلامی به شمار میرود.
آردینی اوخو
سلسله تیموریان
تیموریان یکی از سلسله های ترک تبار بعد از سلسله جلایریان هستند. بنیانگذار این سلسله امیر تیمور گورکانی بود که به همین جهت به انها گورکانی یان هم گفته میشود این سلسله در سال 1370 میلادی تاسیس و به مدت 136 سال ادامه داشت در آسیای میانه میزیستند و سمرقند پایتختشان بود. تیمور کشوری گسترده و دولتی قدرتمند ساخته بود و سرزمین ماوراءالنهرن را به اهمیتی رساند بود که تا ان موفق به خود ندیده بود. او مرزهای خود را ابتدا در سرتاسر آسیای میانه و سپس سراسر خراسان و بعد به همهٔ بخشهای ایران و عثمانی و بخشهایی از هندوستان گسترش داد.
امیر تیمور پس از ۳۶ سال فرمانروایی و کشورگشایی با بر جای گذاشتن قلمروی گسترده، در ۸۰۷ ه ق در اُترار درگذشت
دورهٔ تیموریان به رغم نابسامانی و منازعات داخلی و درگیری امیران این خاندان با ترکمانان قراقوینلو، دوره رونق فرهنگ، ادبیات، تاریخ، ریاضی و نجوم بود. دربارهای هرات، سمرقند، شیراز، تبریز و اصفهان بهسبب هنرپروری و هنرمندی فرمانروایان تیموری، محل تجمع و آمد و شد هنرمندان و ادیبان برجسته بود
تیمور با اینکه روحیه خشن داشت ولی به دانش و هنر علاقه نشان میداد،. فرزندان او نیز سیاست پدرشان را پی گرفتند که میتوان به تأسیس رصدخانه، مسجد و مدرسه اشاره کرد. هنر مینیاتور نیز در این دوره از تاریخ ایران به اوج خود رسید. خلیل نوهء تیمور اهتمام کامل به رفاه و سعادت مملکت معطوف داشت و خدماتى به علم و ادب کرد. شاهرخ پسر تیمور طرفدار جدى علوم و صنایع بود و مسجد گوهرشاد و حرم علی بن موسیالرضا که زیارتگاه شیعیان است از اوست. پسر او، الغبیک فرمان داد زیجى (زیج یا زیگ، جدول یا کتابی است برای تعیین احوال و حرکات ستارگان) ترتیب دادند. حسینبن بایقرا نیز حامى علوم و ادبیات بود. ابوسعید پادشاه توانا، با کفایت، هنر دوست این خاندان نیز خود هنرمند بود. او طرفدار اهل عرفان بود.
پس ازتیمور با ثروتی که تیمور فراهم آورده بود و میزان بالایی از هنرمندان که در مناطقی نظیر سمرقند گرد آمده بودند ، سبب شد تا با حمایت کسانی همچون شاهرخ تیموری و همسرش گوهرشاد آثار درخشانی از هنر و معماری و نقاشی و خطاطی پدید بیاید .
فرزندان تیمور، بسیارهنرپرور و فرهنگ دوست بودنند.
چنانچه حتی علم و دانش نیز در این دوره درخششی کوتاه مدت داشته است و رصدخانه الغ بیگی که با حمایت الغ بیک تیموری و با نظارت دانشمند بزرگ عصر یعنی غیاث الدین جمشید کاشانی بنا شد.
پاره ای از زیباترین نقاشی ها ، ریشه در مکتب هرات دارند که بطور کامل با حمایت شاهزاده های تیموری در شهر هرات شکل گرفت و استاد بزرگ نقاشی یعنی کمال الدین بهزاد برخاسته از چنین مکتبی است .
پاره ای از زیباترین آثار معماری ایرانی در این دوره به وجود آمد که از آن جمله می توان به مسجد گوهرشاد در شهر مشهد و در کنار بارگاه امام رضا علیهالسلام اشاره نمود . این مسجد که با حمایت گوهرشاد همسر شاهرخ تیموری ساخته شده است ، یکی از درخشان ترین آثار معماری ایرانی است . در گوشه ای کتیبه های این مسجد و در سمت ایوان مقصوره آن ، کتیبه ای از بایسنقر میرزا از شاهزادگان تیموری وجود دارد که خود از خطاطان بزرگ عصر خویش بود
آردینی اوخو
سلسله جلایریان
یکی از بزرگترین و معروفترین سلسله هائی که در دوره ای بین سلطنت ایلخانان مغول و تیموریان در ایران حکومت کردهاند، «سلسله جلایری یا ایلکانی» میباشد،که از سال 1335 میلادی تاسیس و به مدت 97 سال حکومت کرده اند مؤسس این سلسله «شیخ حسن بزرگ» بود
فعالیتهای فرهنگی این دور برای کسی پوشیده نیست، سلاطین جلایری گذشته از اینکه حامی هنرمندان و صنعتگران بودند، خود اغلب از شعر و ادب، نقاشی و خوشنویسی سر رشته داشتند، تمدن دوره جلایری در حوزه نگارگری از اهمیت ویژهای برخوردار شد و فعالیتهای هنری آنان در تبریز و بویژه در بغداد متمرکز بود و نمونههای برجستهای از معماری آنان امروزه حفظ شده است
قبیله جلایر هنگامی نامش در تاریخ ایران وارد میگردد که «ایلکانی نویان» با عدهای از افراد قبیله خود همراه هلاکوخان مغول(دومین پادشاه سلسله ایلخانان بعد از چنگیز) به ایران میآیند، او یکی از معروفترین امرای هلاکوخان به شمار میرود و در اغلب جنگهای وی شرکت داشت، چندتن از اولاد ایلکانی نویان در سلطنت ایلخانی دارای مقامی شایسته بودند و چند نفر از آنان دخترانی از خاندان هلاکو به زنی گرفتهاند
امیر شیخ حسن بزرگ، پس از حوادثی چند، بعد از شکست "شاه جهان تیمورخان" پانزدهمین ایلخان مغول به بغداد رفت و در آنجا استقلال خود را اعلام کرد و به این ترتیب در آخر سال 740 هجری قمری "سلسله جلایریان" تأسیس شد، خود وی تا سال 757 هجری سلطنت کرد
بعد از مرگ شیخ حسن بزرگ که توانسته بود با درگیریهایی که با چویانیان و بخصوص شیخ حسن کوچک(بنیانگزار سلسله چوپانیان) داشت سلسله بزرگ را در عراق و قسمتی از ایران تأسیس کند، فرزندش شیخ اویس جانشین او شد و در سال 761 هجری قمری توانست آذربایجان را تصرف کند و حکومت جلایریان را گسترش دهد و قمستهای زیادی را به حکومت خود ملحق کند و 29 سال حکومت کرد اما این تلاشها که در مرکز و مشرق ایران انجام شد قرین کامیابی نبود و پس از او نیز حاکمان جلایری در این سیاست چندان موفقیتی حاصل نکردند و در واقع زوال قدرت جلایری بعد از مرگ او شروع شد.
پسر ارشد او "حسن" نتوانست محبوبیتعمومی کسب کند و به وسیله امیران رده بالا به قتل رسید و امر جانشینی بدست برادر او حسین افتاد و او هم بعد از مدتی به دلیل بیماری درگذشت و پایتخت جلایریان که بغداد بود از این زمان باعث درگیریهایی بین جانشینان جلایری شد و از طرفی ضعف این سلسله را در پی داشت و این سلسله با 96 سال حکومت و خلافت 10 امیر، به کار خود پایان داد
آردینی اوخو
چوپانیان دودمانی بودند که طی سده هشتم در قسمتی از ایران حکومت کردند این سلسله در سال 1335 تاسیس و به مدت 22 سال حکومت به طول انجامید چوپانیان از خانواده ترک سولدوز بودند که در قرن ۱۴ میلادی به شهرت رسیدند اما مدت زیادی دوام نیاوردند.
این دودمان سلسهای از امرا بود که پس از درگذشت ابوسعید بهادرخان آخرین ایلخان مغول در قسمتی از ایران حکومت کرد. مؤسس آن امیرشیخ حسن کوچک پسر امیر تیمورتاش بن امیرچوپان سلدوز است و پس از او برادرش، ملکاشرف حکومت کرد. خاندان چوپانی منحصر به همین دو تن است.
در آغاز زیر نظر ایلخانیان حکومت میکردند ولی پس از سرنگونی آنها تقریباً همگی سرزمینهای آنان را زیر کنترل درآوردند. چوپانیان آذربایجان را پایگاه قدرت خود قرار دادند تا زمانی که جلایریان در بغداد به قدرت رسیدند.
آردینی اوخو
ایلخانان و چیزهایی که نمی دانیم؟
متاسفانه چیزهایی که ما در مورد مغول میدانیم تنها در مورد چنگیزخان و حمله او هست شاید عده ای حتی ندانن چنگیزخان بنیانگذار سلسله ایلخانی هست البته نمی خواهیم در اینجا از مغول دفاع کنم فقط میخواهیم یک نگاه کوچیک به دوره ایلخانی و کارهای سازنده ای که در این دوران انجام شد بیندازیم منبع این مطلب مخصوصا دانش نامه وکی پدیای فارسی صفحه های «ایلخانان - قسمت علوم در عهد ایلخانی» و «هنر ایلخانی» انتخاب شده است.
سلسله ایلخانیان که چهارمین سلسله ترک تبار می باشد و بنیان گذار ان چنگیز خان مغول بوده و بعد از سلسله ترک تبار خارزمشاهیان از 1256 میلادی به مدت 79 سال حکومت کردند اقوامی بودند زردپوست که در سرزمین های چین هندوستان- منچوری سیبریه و مغولستان به طور پراکنده زندگی می کردند بعد از مدتی که چنگیز خان به دنیا آمد. توانست اقوام مغول را متحد سازد و به این ترتیب حکومت مغول یا ایلخانان را راه اندازی کرد و حملاتی به تمامی آسیا و اروپا انجام داد.این سلسله در حدود دوسیت سال حکومت کرده است.
مغولها در اواخر سده ششم و اوایل سده هفتم هجری به سرزمینهای اطراف خود یورش برده و بخش وسیعی از دنیای آن زمان را تصرف کردند و بزرگترین امپراتوری پیوسته را از نظر وسعت سرزمین در تاریخ بشر تشکیل دادند.حملهٔ مغولها به ایران در اوایل قرن هفتم هجری صورت گرفت مغولها با تسلط کاملی که بر ایران و بینالنهرین یافتند، به حکومت عباسیان در بغداد نیز پایان دادند. با از بین رفتن تسلط خلیفه بغداد بر سرزمینهایی مانند ایران پس از یک دوره رکود شکوفایی مجدد هنرها و علوم آغاز شد. در همین زمان به همت خواجه رشیدالدین فضلالله، مرکزی علمی و هنری به نام «ربع رشیدی» در تبریز ایجاد گردید و باعث تشویق و ترغیب هنرمندان و دانشمندان شد. خواجه رشیدالدین مردی فاضل بود و از مهمترین فعالیتهایی که صورت داد، دوباره نویسی و گردآوری آثار گذشتگان بود. یعنی به عبارتی دست به حفظ و اشاعه فرهنگ دانشمندان و هنرمندان زد و همین نکته موجب ایجاد آثار بی شماری در عهد مغول و پس از آن گردید.
با تثبیت حکومت مغولها و ایجاد خاندان ایلخانیان در ایران و آسیای مرکزی، بزودی فاتحان مغول هنرمندان را که جذب دربار عباسیان شده بودند، به خدمت خود گرفتند. وارثان چنگیزخان مغول با قبول دین اسلام دست به تأسیس دولتهایی در ایران زدند و هنرمندان را به پایتختهای خود در تبریز و مراغه کشاندند،
معماری و هنرهای وابسته نظیر کاشیکاری و گچبری نیز در این دوره رشد قابل توجهی داشت. در معماری دوره ایلخانان به سبک مساجد و کاروانسراهای پیش از خود ساخته میشد با این اختلاف که مدرسهها به جای شبستان در یک یا دو طبقه هجرههایی جهت سکونت طلاب داشتند. بیشتر مقابرههای دوره ایلخانی نیز به سبک دوره سلجوقی بنا شدهاند که در مجموع در پلانهای مربع، مدور، چند ضلعی و هشت ضلعی ساخته میشدند و معمولاً گنبدی در بالا دارند
برخی از بناهای مهم مذهبی و غیر مذهبی دوره ایلخانی عبارتند از:
مدرسه امامی در اصفهان
مدرسه/مسجد جامع اصفهان و محراب اولجایتو
گنبد یا آرامگاه سلطانیه
بقایای قصری در تخت سلیمان و علائم و آثار رصدخانه مراغه و چندین کاروانسرا
در این دوره به سبب ارزشی که برای حفظ و احیاء آثار علمی و ادبی گذشته قائل میشدند، نهضت کتابآرایی آغاز شده و کتابهایی ادبی را بارها رونویسی کردند همین آثار باعث ایجاد نقاشیهایی شد که روشنگر شیوه نقاشی این دورهاست. شیوهای که در این نقاشیهای مطرح است، از نظر فنی به مراتب قویتر از نقاشیهای عهد سلجوقی است مجموع آثار نگارگری این دوره را از آنجا که در تبریز پدید آمدند، به نام مکتب تبریز میخوانند
توسعه علوم در عهد مغولان
در عصر آنها طب، نجوم و ریاضیات در ایران توسعه قابل ملاحظهای یافت. به طوری که عدم توجه این قوم به زبان فارسی نیز با اظهار علاقه زیادی که به تاریخ نشان میدادند جبران شد. چرا که کتابهای تاریخی قابل ملاحظهای در این دوره به فارسی تدوین شد که جامع التواریخ (تاریخ رشیدی) در آن میان شاید نخستین تجربه موفق در نگارش دسته جمعی و گروهی تاریخ بود. به علاوه توجه برخی از این ایلخانان به ایجاد بناهای عظیم و آبادانی، در خاطر نسلهای بعدی به منزله جبران گذشتهٔ اخلاف وحشی این قوم در ایران بود، چنان که پیدایش سبک تلفیقی ممتاز در تاریخ معماری ایران، نتیجه کوششهای برخی از این امیران بود
آردینی اوخو
سلطان محمد خوارزمشاه و دلیل حمله مغول به ایران
خوارزمشاهیان نام سومین سلسله شاهنشاهی ترکتبار است که از سال1098 میلادی تاسیس و به مدت 221 سال و تا قبل از حمله مغول بر ایران فرمانروایی می کردند.
علاءالدین محمد خوارزمشاه پسر تکش خوارزمشاهی، نامدارترین پادشاه خوارزمشاهیان بود در زمان او پهناوری پادشاهی خوارزمشاهیان به اوج خود رسید و با حکومت چنگیزخان همسایه شد. دوران سلطنت او عمدتاً به سرکوب مخالفان گذشت. قسمت عمده مبارزات وی باغوریان و قراختائیان بود. خلیفه عباسی که در بغداد مستقر بود، رابطه خوبی با سلطان نداشت و همواره غوریان و قراختائیان را علیه او تحریک میکرد
در سال ۶۱۶ قمری یورش مغول به قلمروی خوارزمشاهیان آغاز شد که به سقوط سلسله او انجامید. این یورش پیامدهای دردناکی برای ایران و جهان اسلام درپی داشت که آثار پس از قرنها پابرجاست.
به روایت جوزجانی اولین تماسهای سلطان با مغولان در سال ۶۱۲ قمری برقرار شد. او هیاتی را به سرکردگی بهاالدین رازی به سوی چنگیزخان روانه ساخت. این هیات در پکن با چنگیزخان دیدار کردند و در طی این دیدارها با نمایندگان سلطان به احترام برخورد کردند و در دیدار دوم چنگیزخان به سلطان پیغام داد که چنگیزخان همچنانکه خود را پادشاه شرق میداند، سلطان را نیز فرمانروای غرب میداند. در این دیدار چنگیزخان ابراز تمایل کرد که بین دو طرف صلح و مسالمت برقرار باشد. چنگیزخان به همراه نمایندگان سلطان گروهی از بازرگانان خود را با کاروانی مرکب از پانصد شتر که زر، سیم، ابریشم و پوست سمور داشتند، روانه مملکت خوارزمشاهی کرد. هیات مذکور در اوایل سال ۶۱۵ قمری در بخارا به خدمت سلطان رسید. چنگیزخان از سلطان خواست که بین آنها عهد دوستی و صلح برقرار باشد ولی آن چیز که خشم سلطان را برانگیخت پیام چنگیزخان بود که او را «برابر گرامیترین پسرانم» خوانده بود. ولی نهایتاً سلطان با چنگیزخان عهد نامه صلح منعقد نمود.
کاروانی که چنگیزخان به ایران روانه ساخته بود در سال ۶۱۵ قمری که تعدادشان به چهارصد و پنجاه تن میرسید به شهر «اترار» که در کرانه شرقی قلمرو خوارزمشاهیان قرار داشت رسیدند. هدایای این بازرگانان حاکم «اترار» که «اینالچق» نام داشت و از خویشاوندان سلطان بود را به طمع انداخت و او بازرگانان را جاسوس خطاب کرد. اینالچق به دستور سلطان این بازرگانان را کشت. خبر این کشتار به گوش چنگیزخان رسید ولی او خشم خود را فرو خورد. از اینرو فردی مسلمان را با دو فرد مغول به نزد سلطان محمد فرستاد و خواستار استرداد اینالچق شد، ولی سلطان با زیر پا گذاشتن شئونات دیپلماتیک فرمان قتل فرستادگان چنگیزخان را صادر کرد و با اینکار خویش سند حمله سهمگین مغول به ایران را امضا نمود.
اولین درگیری سلطان با مغولان در حوالی شهر سمرقند اتفاق افتاد. در این نبرد مغولان با قپچاقها در گیر بودند و فرمان جنگ با خوارزمشاهیان را نداشتند اما سلطان آنها را به جنگی خیره سرانه و بی نتیجه تحریک کرد. این جنگ با ترک شبانه و ناگهانی میدان نبرد توسط مغولان پایان یافت. ولی تجربه نخستین برخورد تاثیری عمیق بر سلطان نهاد و از آن پس هرگز جرات نکرد با مغولان رودررو شود.
از این پس بود که دوره فرار سلطان فرا میرسد و او با فرار خویش شهر به شهر را تسلیم لشکر مغول کرد. بطوریکه در فاصله اندک دو سالهای کل منطقه فرارود به تصرف چنگیزخان درآمد.
فرارهای سلطان محمد از شهر سمرقند شروع شد و شهرهایی که او به آنها گریخت به ترتیب عبارتند از: سمرقند، بلخ، ترمذ، کلات نادری، نیشابور، اسفراین، ری، سلطان آباد سلطانیه، قسمت اعظم گیلان و نهایتاً جزیره آبسکون در دریای خزر.
سلطان محمد خوارزمشاه در سال ۶۱۷قمری از اندوه سرنوشت حرمش که در قلعهای نزدیکی ساحل دریای خزر به اسارت مغول در آمده بودند درگذشت، ولی «نسوی» گزارش میکند که مرگ او در اثر تورم حاد ریه در جزیره «آبسکون» اتفاق افتاد
پس از مرگ وی، پسرش جلال الدین منکبرنی جانشین او شد و مبارزه اصلی با مغولان توسط او آغاز شد.
منابع این نوشته:
تاریخ جهانگشای جوینی - عطاملک جوینی - شابک ۶-۱۲۴-۳۶۳-۹۶۴-۹۷۸ صفحه: ۳۹۵
تاریخ ایران کمبریج: جلد پنجم، از فروپاشی سلجوقیان تا فروپاشی دولت ایلخانیان ۳۰۵-۲۸۹
«برگرفته شده از وکی پدیای فارس»
آردینی اوخو
تام حقوق لار قورونور.
آرزوبلاق دان گوج آلیب.